| نویسنده |
پیام |
|
|
# : 24 Jan 2008 04:36 | ویرایش بوسیله: omid_hi
دوستان عزیز از این به بعد به خاطر اینکه انجمن نظم بیشتری داشته یاشه و داستانهای شما پراکنده نشه لطف کنید داستانها و خاطرات سکسی ((( گی ))) را توی این تاپیک لطفا قرار بدهید
با تشکر از همکاری شما شروین
دوستان عزیز برای دسترسی راحت تر به داستانهای نوشته شده میتوانید از فهرست پایین استفاده کنید
1_داستانهای سکسی حامد_فرهاد_مسعود نوشته شده توسط Delneshin 2_داستان سکس مسعود نوشته شده توسط mano_daryab 3_داستان سکس توحید نوشته شده توسط motori 4_داستان سکس مسافرت رفتن من نوشته شده توسط omid_hi 5_داستان اولین روزی که اکبر منو گایید نوشته شده توسط omid_hi 6_داستان سکس مهدی نوشته شده توسط Delneshin 7_داستان اولین سکس من و محسن نوشته شده توسط omid_hi
عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
|
|
|
سلام.پیشاپیش بگم اینداستان بکمک روایت دوستان عزیز برای مطالعه شمادوستان بامرام گردآوربی گردیده وبنده حقیر فقط حکم ناشر آن در این سایت پر طرفدار را دارم . خاطره اي رو كه ميخوام براتون تعريف كنم مربوط به سال 83 است. اون موقع من {حامد} 18 سالم بود و اميد 15 سالاون روز خيلي حشري بودم و چون دختري در دسترسم نبود ناچار شدم براي اولين بار گي بازي كنم! اميد پسر همسايه ماست و با من خيلي دوسته براي همين هر وقت كامپيوترش خراب ميشه مياد خونه ما. اميد پسر فوق العاده خوشگليه ، موهاي بور ، چشمهاي يشمي و خيلي هم سفيد. حالا بريم سراغ اون روز قشنگ! يادمه جمعه بود و خانواده ما رفته بودند مهموني و من بعلت كنكور مونده بودم خونه. بعد از يه مدت ديدن فيلم سوپر و ور رفتن با خودم يهو به فكر اميد افتادم.زنگ زدم بهش و قرار شد بياد خونه ما. تا اومدن اميد اتاقم رو مرتب كردم و يه فيلم سكسي توپ هم آماده كردم. بعد يه ركابي سفيد با يه شلوارك كوتاه پوشيدم و منتظر موندم تا اميد اومد. اميد يه تي شرت تنش بود با يه شلوار جين تنگ كه حتم داشتم جاي اون كوچولوش تنگه! اميد رو آوردم تو اتاقم پشت كامپيوتر. سي دي فيلم رو دادم دستش و گفتم اين فيلم رو بذار من ميرم آبميوه بيارم. يه 10 دقيقه اي معطل كردم و يهو اومدم تو اتاق ديدم اميد دستپاچه شد و سريع صفحه رو بست.گغتم چرا بستيش؟ گفت اين خيلي ضايعست. گفتم مگه بدت مياد؟!! گفت نه ولي زشته. گفتم هيچ كي ديكه خونه نيست چرا زشته بذار ببينيم بابا. فيلم شروع شد. اولش يه پسر و دختره اي از هم لب ميگرفتن بعد پسره دختره رو بلند كرد ببره رو تختخواب. خيلي حشري شده بودم. زير چشمي نگاه كردم به شلوار اميد ديدم به به آقا اميدم سيخ كرده ! گفتم اميد هوا خيلي گرمه نميخواي تي شرتتو در آري؟ اميد گفت نه زياد گرم نيست. گفتم داري تعارف ميكني خب در آر ديگه نكنه خجالت ميكشي؟ اميد گفت نه بابا بيا در ميارم. تي شرتشو در آورد. عجب بدن سفيدي داشت. دستشو آروم گرفتم و گذاشتم رو شونم تا زير بغلشو ببينم. زير بغلش يه خورده مو داشت. دستمو كشيدم زير بغلش و گفتم: اي ول ديگه مرد شدي اميد! اميد خنديد. توي فيلم پسره داشت سينه هاي دختره رو ميخورد و دختره هم ناله مي كرد. ديگه شلوارم داشت پاره ميشد! دل رو يكدل كردم و گفتم اميد سيخ كردي ها! اميد يه كم جا خورد و بعد به شاوارك من كه كيرم قشنگ داده بودش بابا نيگاه كرد و گفت : مگه خودت نكردي؟ گفتم بيا نشون بديم اميد گفت نه من نيستم. كامپيوترو خاموش كردم و دست اميد رو گرفتم و نشستيم روي تخت. گفتم زود باش درش بيار. اميد گفت نه زشته. گفتم چه زشتي من از تو بزرگترم ميگم زشت نيست زود باش . اصلا منم بعدش در ميارم خوبه؟ اميد كه خودشم حشري شده بود گفت قول ميدي تو هم نشون بدي؟ گفتم آره بابا قول ميدم. اميد با دودلي دكمه هاي شلوارش رو باز كرد و شلوارش رو تا زانو كشيد پايين. گفتم شلوارتو كامل در آر ديگه. شلوار و جورابهاشو در آورد . فقت يه شورت مشكي پاش بود. كير سيخ شدش قشنگ معلوم بود. ديگه طاقت نياوردم و پريدم رو اميد و خوابوندمش رو تخت و لبامو چسبوندم به لباش. اميد هم كم كم همكاري ميكرد و از رو شلوارك كيرمو ميماليد. سرم رو آوردم پايين و سينه هاي نوجون اميد رو ليس زدم و زبونمو كشيدم زير بغلاش و بعد زبونمو كردم تو نافش و بعد رونهاي سفيد پسرونشو ليس زدم. آروم شورت اميد رو در آوردم. عجب كير سفيدي! كير اميد سفيد و نسبتا بزرگ بود كه كاملا سيخ شده بود. بالاي كيرش يه خورده موسبز شده بود آخه اميد فقط 15 سال داشت! آروم كيرشو كردم تو دهنم. اميد گفت بدت نمياد؟ گفتم نه عزيزم! اميد كم كم چشاشو بست كيرشو در آوردم و خايه هاشو بوسيدم و لباسامو در آوردم. اميد تا كيروم ديد گفت اه چقدر مال تو بزرگتر از منه. گفتم آخه هنوز تو كوچولويي اميد جون!اميد با دستاش كيرموگرفت و يه خورده باهاش ور رفت. گفتم اميد حالا ميخواي يه حال حسابي بكنيم؟ گفت حتما ميخواي منو بكني ديگه؟ گفتم آفرين. گفت برو بابا من نميذارم دردم مياد. گفتم نه زياد ولي به دردش مي ارزه گفت من نميذارم. گفتم بايد بذاري و به زور خوابوندمش و پاهاشو باز كردم. اميد داد زد دهنشو گرفتم و كيرمو با كرم چرب كردم و پاهاي اميد رو دادم بالا و آروم كيرمو هل دادم تو اميد يه جيغي كشيد. كم كم خودمو جلو و عقب كردم ديدم اميد هم چشاشو بسته و ديگه داد نميزنه. ديگه داشت آبم ميومد كه كيرمو در آوردم و آبمو ريختم رو شكم اميد. هر دو نفس نفس ميزديم. خوابيدم كنار اميد و گرفتمش تو بغلام. آروم لباشو مكيدم و گفتم ديدي زياد درد نداشت عزيزم... بعد با هم رفتيم حموم و اونجا هم يه دست جلق درست و حسابي برا اميد و خودم زدم و بعد اميد رو فرستادم خونشون. آخه بايد برا كنكور درس ميخوندم!!!!! :-) پایان. ناشر : امیر ارسلان (دکتر سکسی)
|
|
|
سلام.پیشاپیش بگم این داستان بکمک روایت دوستان عزیز برای مطالعه شمادوستان بامرام گردآوربی گردیده وبنده حقیر فقط حکم ناشر آن در این سایت پر طرفدار را دارم .
سلام اسم من فرهاد 22 سال دارم ، ماجراي که مي خواهم براتون تعريف کنم به سن 18سالگي يعني اوج گرمي احساسات يک پسر ولي پسري که احساسات دخترانه تمام وجودش را فرا گرفته ، در دوران بچگي شبه سکس هايي داشته بودم ولي بيشرت شبيه به بازي کردن و ماليدن کير و کون همديگه بود و اين دو شب شروعي بود براي احساس کردن سکس واقعي من همراه با خانواده يه سفر در آن سال در ماه تير به روستايي که مادرم در آن متولد شده بودداشتيم ، صبح که رسيدم گشت و گذار کرديم و من همش اون روز بي حوصله بودم چون رفيقي نداشتم بابام و شوهرخاله (خاله واقعيمان نيست ولي بهش ميگيم خاله) و مادرم باخاله ام مي گشت و هم بازي نداشتم و پسرشون هادي رفته بود شهر غروب که برگشت من خوشحال شدم که يک هم بازي پيدا کردم بالاخره شب که شد هادي که بالا پشت بام خانه مي خوابيد گفت بيا امشب تو هم اينجا بخواب تا با هم صحبت کنيم من از مادرم اجازه گرفتم و اونم موافقت کرد. شروع کرديم از هر دري صحبت کردن و شوخي کردن جوک گفتن و کم کم جوک سکسي گفتن و ... بحث ادامه پيدا کرد و هادي شروع کرد به تعريف کردن ماجراي کردن سکس با دختر همسايه شون که مي گفت تو مزرعه تنها بودن و اون و کرده راستي يادم رفت بگم که هادي نوزده سال داشت و ولي چون من از سنم قد بلند تر بودم هم سن و سال مي نموديم با اين تفاوت من يک پسر سفيد شهري که الانم بدنم خيلي کم مو داره و اون يک سيه چرده روستايي .بعد به من گفت تو چي تا حالا کسي کردي منم تا آن روز سکس واقعي نداشتم ولي براي اينکه کم نيارم يک ماجراي ساختگي که گفتم يک پسر رو کردم براش تعريف کردم و اون خوشش اومده بود و گفت که منم خوشم مي ياد و تاحالا چند تا از پسراي روستامونو کردم .منم با کشيده شدن حرف به اينجا به شدت منقلب شده بودم کيرم راست شده بود دوست داشتم ک بهش بگم که مي تونيم ما هم همين کارايي رو که تعريف کرديم با هم بکنيم ولي روم نمي شد و يه جوري مي خواستم اون شروع کنه ولي اونم ظاهراً از من مطمئن نبود و جرات نداشت پيش قدم بشه خلاصه بحث همين جوري ادامه پيدا کرد تا نزديکي هاي نصف و شب من گرفتم خوابيدم و شب بخير گفتم و پشتم کردم بهش و تا لحظه اي که خوابم برد همش منتظر بودم شروع کنه ولي آن شب اتفاقي نيافتاد. فردا صبح زود در روستا همه بيدار مي شن و ما هم بيدار شديم اون روز قرار بود که هادي حيوانات شون رو به چرا ببره و پدرامون هم قرار بود برن به ماهي گيري من که بوي ماهي هم حالمو به هم زنه به بابام گفتم که من نميام و از ماهي گيري خوشم نمي ياد اگه اجازه بدي با هادي امروز حيوانا رو ببريم صحرا و دوست دارم يک روز چوپاني کنم! پدرم گفت باشه با هادي چند تا گاو و گوسفندهايي رو که داشتن برديم و بعد از يکي دو ساعت به دره اي رسيدم که سر سبز و بود و بايد تا غروب همون جا مي مونديم زير يک درخت نشستيم و من چون عادت نداشتم زود از خواب بيدار شم خوابم ميومد و گفتم که من يک ساعتي رو مي خوابم و طبق عادت رو شکم خوابيدم هادي هم کنار من دراز کشيده و مواظب بود حيونا دور نشن داشت خوابم مي برد که هادي که خودش به خواب زده بود دستشو باز کرده و انداخت رو شونه ي من منم کاملا چشمم و بستم چون فهميدم نخوابيده و از عمد دستشو انداخته . تکون نمي خوردم آروم دستشو يک کم پايين تر آورد و گذاشت رو کمرم ديگه کيرم راست شده و بود و ميدونستم مي خواد چيکار کنه ولي من خودم به خواب کامل زدم که يکدفعه با بيدار شدن من به هم نخوره و من نمي خواستم پيش قدم بشم که کون بدم. آروم آروم دستش و آورد رولپ هاي کونم خيلي آروم تکون مي داد با انگشتش آروم شروع به ماليدن کونم کرد بعد چند دقيقه ادامه اين کار او هم که مطمئن بود من ديگه بيدارم و چيزي نمي گم آروم کيرشو بدون اينکه از شلوارش در بياره مي ماليد به کونم من حسابي حشري شده بودم آروم يه کمي بدون اينکه سرم و بلند کنم - چون واقعيتش خيلي خجالت هم مي کشيدم - رو شونه کج شدم اونم که منظورمو فهميده بود بند شلوارمو باز کرد زيبشو کشيد پايين نميدونين چه حرارتي گرفته بودم آروم کمرم رو از زمين بلند کردم خيل آروم شلوارمو تا نزديک زانو کشيد پايين و هادي که پاها و بدن بي موي منو ديد ديونه شد سريع لخت شد و از رو شرت کيرشو مي ماليد به کونم بعد آروم دستاشو برد طرفين و خيلي آروم شرتمو کشيد پايين داشتم ديونه مي شدم کيرشو خيس کرد و به سوراخ کونم مي ماليد چند دقيقه اي ادامه داد گفت خودتو شل کن مي خوام بکنم تو من تا اون موقع کير تو کونم نرفته بود و چون تا اون لحظه خيلي هال کرده بودم گفتم باشه يک کمي فشار داد دردم اومد گفتم يواش خيلي آروم فشار مي داد بعد سريع مي کشيد عقب اين کار و تکرار مي کرد که ديگه ديدم اين بار فشار داد ولي سريع نبرد عقب درد بيشترشد حس کردم که کله کيرش کاملاً از سوراخ کونم رد شده و وارد شده بود ولي چنان دردي داشت که من مجبور شدم پاشم وو از شدت درد فرياد کشيدم چند دقيه اي رو نشستم بعد هادي گفت بيا دوباره امتحان کنيم گفتم نه خيلي درد داره گفت نمي کنم تو فقط مي مالم . منم گفتم باشه بعد چهار دست و پا حالت گرفتم و اونم آروم مي ماليد ، سوارخ کونم که کيرشو روش مي ماليد با تماس کيرش کمي درد مي کرد( اثر فشار قبلي ) ولي کاش همه دردهاي دنيا مثل اون بود لذت بخش ! خيل لذت بخش بهش گفتم بکن تو ولي خيل آروم که ديدم مايع گرمي رو کونم ريخته شد آقا آبش اومد ! گفت هيف شد که گفتم اشکالي نداره بعد از نهار دو باره حال کنيم بعد هر دو خنديديم و اون با دست خودش شروع کرد به جلق زدن براي من تا اينکه منم آبم اومد. من يک کمي احساس شرم هم مي کردم ولي با خورن نهار و چاي که خيل خوش مزه بود در اون شرايط کنار هم نشسته بوديم آروم دستمو بردم و از رو شلوارش کيرشو مي ماليدم که حس کردم که کم کم داره راست مي شه خودش شلوارش و در آورد من کيرشو گرفتم دستم لرزشي رو توبدنم احساس کردم گرفتن يک کير راست تو دستم واسم لذت بخش بود با دست ديگم کير خودمو مي ماليدم بعد پا شدم و شلورمو کشيدم پايين و چهار دست و پا آماده شدم اونم کيرشو با آب دهنش خيس کرد و اروم آروم شروع به ماليدن کرد فشاراشو خيل کم شروع کرد تا اينکه در يک لحظه درد شديدي احساس کردم ولي اين دفعه نذاشت پاشم و در حالي که کيرش تو کونم بود بي حرکت منو گرفته بود چند لحطه اي گذشت احساس لذت و درد عجيبي مي کردم هر دو باهم، درد و لذت. بعد آروم کيرشو تکون مي داد ديگه دنيا دور سرم مي چرخيد بعد از چند دقيقه ديگه سوراخ کونم درد نمي کرد ولي لذت سرجاش باقي بود از جلو با کيرم ور مي رفتم بعد هادي منو خوابوند رو زمين و پاهامو بلند کرد رو شونه هاش و يواش کيرشو کرد تو باز هم درد داشت ولي خيلي کم تر داشت واسم تلمبه مي زد و منم جلق مي زدم لحظه اي را که در اون حالت که يک کير تو کونم عقب و جلو مي کرد و آبم اومد فراموش نمي کنم بعد از چند دقيقه حس کردم چيز گرمي تو کونم ريخته شد و هادي کيرشو بيرون کشيد . اين خاطره اولين سکس من بود . من حالا که بيست و دو سال دارم و هم با دختر سکس داشته و هم با پسر لذت بخش ترين خاطره سکسي مو اين خاطره مي دونم پایان . ناشر:امیر ارسلان (دکتر سکس )
|
|
|
|
|
سلام.پیشاپیش بگم اینداستان بکمک روایت دوستان عزیز برای مطالعه شمادوستان بامرام گردآوربی گردیده وبنده حقیر فقط حکم ناشر آن در این سایت پر طرفدار را دارم . سلام، من مسعود هستم و 17 سالمه. امروز ميخوام ماجراي بين خودم و برادرم رو براتون تعريف کنم. سعيد دو سال از من بزرگتره. ما رابطه خوبي باهم داريم و خيلي صميمي هستيم. البته من هميشه احترام سعيد رو به عنوان برادر بزرگترم حفظ ميکنم و برخلاف خيلي ها، با وجود فاصله سني کمي که داريم، هيچ وقت با همديگه دعوا و اختلاف نداشته ايم. شايد بشه گفت ما بيشتر باهم دوست هستيم تا برادر. اينو هم بايد اضافه کنم که با وجود صميميتمون باز هم نوعي رودرواسي بين ما هست. من اين رودرواسي و احترام رو بخاطر رابطه برادريمون ميدونستم و هيچوقت نخواستم که پرده احترام بين ما پاره بشه. مثلا" من خوب ميدونستم که سعيد گاهي با دوستاش مشروب ميخوره، حتي دقيقا" ميدونستم که بطري مشروب رو کجاي کمدش مخفي ميکنه، ولي هيچوقت به رويش نمي آوردم و هر وقت احساس ميکردم او دوست داره با خودش تنها باشه مزاحمش نميشدم تا راحت کيفش رو ببره . (البته من معتقد بودم که هنوز مدتي وقت لازمه تا من بزرگتر بشم و بتونم با برادرم هم پياله بشم! ) سعيد هم هر وقت ميديد من با دوستام ميخوام بيرون برم، مردونگي ميکرد و نميذاشت يه وقت بابا و مامان به چيزي مشکوک بشن و اجازه ميداد من و دوستام به برنامه مون برسيم. اينها رو از اين جهت براتون گفتم که بدونيد رابطه ما در چه حدي بوده و هرگز به خودمون اجازه نميداديم که به حريم خصوصي هم وارد بشيم، چه خواسته اينکه باهم سکس کنيم ! ماجرا از اين جا شروع شد که يک شب بطور اتفاقي من مدت کوتاهي بعد از خوابيدنم، بيدار شدم و توي تاريکي ديدم که سعيد پتو رو کنار زده و داره کيرش رو ميماله. از شما چه پنهان خيلي دلم ميخواست ببينم کير برادرم چه شکليه! ولي تاريکي اتاق اين اجازه رو نميداد. من بي حرکت روي تخت دراز کشيده بودم و زير چشمي جلق زدن سعيد رو ميديدم. اصلا" فکرش رو نميکردم که سعيد هم مثل من جلق ميزنه! هميشه فکر ميکردم که جلق زدن کار بديه و فقط من انجامش ميدم ولي حالا متوجه شدم که برادر بزرگترم هم مثل من کارهاي بد ميکنه !! صحنه قشنگي بود و از ديدنش خيلي خوشم اومد! سعيد به خيال اينکه من خواب هستم راحت جلق زد و آبش اومد و بعدش خوابيد. از اون به بعد من بعضي شبها چشمام رو ميبستم و وانمود ميکردم که خوابيدم ولي آروم و بي سرو صدا جلق زدن برادرم رو تماشا ميکردم. تازه گاهي خودم هم با احتياط از زير پتو کيرم رو ميماليدم و همراه سعيد و پا به پاي او جلق ميزدم. خيلي دلم ميخواست که چراغ رو روشن کنم و همراه سعيد دو تايي روبروي هم بشينيم و جلق بزنيم ولي همون رودرواسي که بين ما بود، به من اين اجازه رو نميداد. بالاخره آدم با برادر بزرگترش که نميتونه از اين کارها بکنه! يک روز موقعي که وارد اتاقمون شدم، سعيد رو ديدم که سراغ کمد لباسي من رفته و داره لباسهاي زيرم رو نگاه ميکنه. بعد يکي از شورتهاي خوشرنگ منو جلو صورتش برد و بو کرد. سعيد تا منو ديد سريع شورتم رو توي کشو انداخت و سعي کرد رد گم کنه. ولي من فهميدم که داره چکارميکنه و به روش نياوردم. من در اين سالهاي بعد از بلوغ هيچ تمايلي به سکس در داداشم نديده بودم. با وجود اينکه سعيد پسر خوش هيکل و زيبايي بود و من خوب ميدونستم که دخترهاي محل چقدر دلشون ميخواد با او دوست بشن و درآغوشش بخوابن، ولي سعيد هرگز سراغ سکس نرفته بود. او خيلي کمرو و خجالتي بود و به رغم ظاهر زيبايي که داشت، به تقاضاي دخترها اعتنايي نميکرد. من گاهي باخودم فکر ميکردم که چرا سعيد از سکس فراريه و نکنه مشکلي داره؟ پس حالا خيلي خوشحال بودم که ميديدم برادر خوشکلم هم به سکس علاقمند شده و هم به من! آخه من براي دختر بازي هنوز خيلي کوچيک بودم. چند روز بعد با خانواده عمويم به باغ رفتيم. چون هوا خوب بود تصميم گرفتيم شب را در ويلاي کوچک ته باغ بمانيم. امکانات ويلا محدود بود و من و سعيد ناچار در کوچکترين اتاق جامون شد. يک پتو روي زمين پهن کرديم و دوتايي کنارهم خوابيديم. شبها هواي باغ خيلي سرد ميشه و ما که يک رو انداز بيشتر نداشتيم ناخودآگاه بدنمون رو بهم چسبونده بوديم تا بيشتر گرم بشيم. درست نميدونم چقدر از خوابيدنمون گذشته بود که من فشار بدن سعيد رو روي پايم احساس کردم. کيرش بود که به آهستگي روي بدن من فشار داده ميشد. با وجوديکه بيدار شده بودم ولي چشمام رو بسته نگه داشتم تا ببينم سعيد داره چکار ميکنه. او در حاليکه کنار من دراز کشيده بود کيرش رو روي گوشت رانم فشار ميداد. سفتي کيرش رو بخوبي احساس ميکردم و لذت ميبردم. سعيد با احتياط دستش رو از زير کش شورتم داخل فرستاد. هيچ عکس العملي نشون ندادم تا فکر کنه هنوز خوابم. دستش رو سانتيمتر به سانتيمتر آهسته پايين برد تا به کيرم رسيد و بعد اونو توي دستش گرفت ( توي دلم ميگفتم اين داداش سعيد چقدر خجالتيه! ). کيرمن توي دستش شق شد و همين باعث شد که سعيد بيشتر تحريک بشه. از صداي نفسهاش فهميدم که خيلي داره از فشاردادن کيرش روي بدن من و گرفتن کير من در دستاش لذت ميبره. دلم ميخواست منهم شروع کنم ولي ميترسيدم اگر بفهمه که خواب نيستم خجالت بکشه. بعد از مدتي سعيد اينقدر تحريک شده بود که ناخودآگاه منو بوسيد. منکه از چند دقيقه قبل بيدار شده بودم بهانه اي پيدا کردم تا چشمام رو باز کنم. طفلکي سعيد از بيدار شدن من خيلي خجالت کشيد و زود خودش رو عقب کشيد و نگران عکس العمل من بود. من مدتها بود که متوجه توجه خاص سعيد به خودم شده بودم و ميدونستم شهوتش بيدار شده، بنابراين بوسيدمش و آهسته در گوشش گفتم: دوستت دارم داداش ! و بلافاصله کيرش رو با دستم گرفتم. اولين بار بود که کير يک نفر ديگه رو لمس ميکردم و از اينکار خيلي خوشم اومد، پوست نرمي داشت. سعيد از اينکه من کيرش رو با دستم گرفته بودم خجالت ميکشيد و ناراحت بود. ولي من با شيطنت ازش پرسيدم مگه اين نيم ساعته که تو کير منو گرفته بودي عيبي داشت که حالا ناراحتي چرا من کيرت رو گرفتم ؟! سعيد با تعجب گفت: يعني تو در اين مدت بيدار بودي؟! خنده معني داري کردم. مدتي با سعيد کير همديگه رو ماليديم. هر دومون حسابي حشري شده بوديم. من منتظر بودم تا برادر بزرگم کاري بکنه و سکسمون پيش بره؛ ولي اون خجالتي تر از اين حرفها بود و هيچ اقدامي نميکرد! حالا ديگه تقريبا" سعيد روي بدن من دراز کشيده بود و کير خودش رو روي کير من فشار ميداد. فکري به ذهنم رسيد. بهش گفتم اگه ميشه پشتم رو ماساژ بده. از اين پيشنهاد من خوشش اومد. ولي اول همينطور که روي من خوابيده بود پايين رفت. کير منو به صورتش چسبوند و بو کرد. حالتش مثل همون روزي بود که داشت شورتم رو بو ميکرد. بعد يه دفعه کير منو توي دهنش برد. ميخواستم آه بلندي بکشم ولي ترسيدم که اتاق بغل صدام رو بشنون. واي چه حالي داشتم...از ساک زدنش هم خيلي خوشم ميومد و هم خيلي خجالت ميکشيدم! او مثل گرسنه ها کيرم رو ميخورد. من به شدت تحريک شده بودم و هر لحظه ممکن بود آبم بياد. کيرم رو با بدبختي از توي دهنش بيرون کشيدم! به شکم خوابيدم و شورتم رو بطور کامل پايين کشيدم. خيالم راحت بود و مطمئن بودم که داداشم به کونم تعرضي نميکنه ! سعيد روي باسنم نشست و شروع به ماساژ کمرم کرد. کم کم روي پشتم دراز کشيد. تماس موهاي نرم سينه اش با پوست بدنم احساس خاصي بمن ميداد. نفسهاش رو روي گردنم و کير داغش رو روي باسنم حس ميکردم ! منو از پشت بغل کرده بود و با تقلا خودش رو بمن فشار ميداد ولي بازهم کاري از پيش نميبرد! بهش گفتم سعيد ميخواي برام لاپايي بذاري ؟ با خوشحالي پرسيد: ناراحت نميشي؟! با حرکت سر بهش جواب منفي دادم. نميدونم توي اون تاريکي از کجا کرم پيدا کرد. کيرش رو چرب کرد و اونو لاي پاهاي گوشتي من گذاشت. حرارت کيرش حس خوبي بمن ميداد. بعد از مدتي احساس کردم که خسته شده. دوباره نشست. با دستاش باسنم رو از دوطرف باز کرد و کير داغش رو لاي خط وسط کونم سربالا گذاشت و خودش هم روي من خوابيد. حالا ديگه فقط هيکلش رو بمن فشار ميداد و با دست راستش از جلو کيرم رو ميماليد. با اين ظاهر مظلومش چه کارهايي بلد بود !چند دقيقه بعد سعيد نفسهاي بلندي کشيد و من ريختن مايع گرمي بروي کمرم رو احساس کردم. تصور اينکه آبش روي بدنم ريخته داشت حالم رو بهم ميزد. خود سعيد هم دست پاچه شد و با عذر خواهي از روي من بلند شد. به خاطر همون حس احترامي که نسبت به برادر بزرگترم داشتم بهش هيچ اعتراضي نکردم! لباسهامون رو سريع پوشيديم و خوابيديم. حالا ديگه سعيد خودش رو بمن نميچسبوند! فرداي آنروز هم در باغ مانديم و کلي تفريح کرديم. رفتار من و سعيد با هم کاملا" عادي و مثل روزهاي قبل بود. وقتي به خونه برگشتيم، من خيلي خسته بودم بهمين خاطر زود دوش گرفتم و به رختخواب رفتم. سعيد مشغول کار با کامپيوتر بود که من از شدت خستگي به خواب عميقي رفتم. نميدونم چقدر خوابيده بودم و ساعت چند بود که يهو ديدم سعيد با هيکل لختش روي تخت کنار من دراز کشيده و در حاليکه دستش رو از روي لباس روي کيرم گذاشته از من ميپرسه: مسعود جان، داداش بيداري؟!! پایان . ناشر: امیر ارسلان(دکتر سکس )
|
|
|
خوب بود. مسلما" تو داستانهای بعدی بهتر هم میشه!!
Tombstone Piledriver
|
|
|
سلام به همه . بی مقدمه داستان سکس خودم و مسعود رو براتون میگم اولین سکس من . 19 سالم بود با بچه های محل بعد از ظهرها میرفتیم میگشتیم 4 نفر بودیم در ضمن اسم من مهدی .بعضی وقتها بچه های دیگر هم با ما میومدند.1 روزکه میخواستیم بریم سینما من برام مشکل پیش اومد ونتونستم برم اون روز 1 نفر که اسمش مسعود بود گفت که من هم با شما بیام وچون من مادر خرج بودم و نمی رفتم بچه هاهم گفتن متهم نمیریم مسعود ناراحت شد من به بچه ها گفتم پول مسعودم من میدم شما برین ..... خلاصه 4نفری رفتن سینما. فردا که همدیگرو دیدیم گفتن مسعود و تو سینما انگشت کردیم اونم کیر مارو میمالید. من تو دلم گفتم سر من بی کلاه موند .مسعود واقعا خوشگل و زیباست و قیافه سکسی داره.بعد از ظهر اون روزمنتظر شدم تا مسعود بیاد سر کوچه ما وقتی اومد هنوز بقیه بچه ها نیومده بودن سر شوخی و باهاش باز کردم و انگشتش کردم اونم محکم زد به کیرم خیلی درد گرفت اومدم منم بزنم به کیرش دوید و فرار کرد منم دنبالش کردم رفت توی کوچه خلوت من سریع دویدم و بهش رسیدم و گرفتمش کیرموچسبوندم بهش گفتم بد جوری زدی خیلی درد گرفت گفت بزار برات بمالم بهتر بشه من نشستم روی پله اونم کیرمواروم میمالید کیرم راست شده بود مسعود گفت کیرت راست شده هنوز درد میکنه بهش گفتم باید 1 بار ابم بیاد خوب بشه.گفت ابت اینجوری میاد گفتم یخورده ساک میزنی گفت تو کوچه نمیشه منم بردمش خونمون رفتیم اتاق من درو از پشت بستم خوابیدم روتخت اونم خوابید رومن خودش و میمالید به کیرم بعد لباشو گذاشت رو لبم منم ازش حسابی لب گرفتم یکدفعه گفت دوستدارم مهدی من دیروز فقط بخاطر تو می خواستم بیام سینما توهم نیومدی از من کلی تعریف کرد و گفت از من خشش میاد منم به اون ابراز علاقه کردم و همدیگرو می بوسیدیم کمکم لخت شدیم وای که مسعود اصلا مو نداشت مسعود گفتببخشید که زدم به کیرت دردت گرفت عزیزم خودم خوبت میکنم تو مال منی فقط. بعد کیرمو کرد تو دهنش وای که عجب ساکی میزد حدودا9/10 دقیقه زد بهش گفتم مسعود ابم داره میاد بسه گفت بزار بیاد منم همه ابم و ریختم تو دهنش اونم همون جور داشت ساک میزد وای که دیگه نمی تونستم طاقط بیارم بد جوری هال میداد داشتم از هال میرفتم به زور مسعودو از رو کیرم زدم کنار تا نفس بکشماونم خوابید رو سینم بهش گفتم دوست دارم تو خیلی خوشگل و ناز و با محبت هستی اونم منو بوی کرد و سینه هامو میخورد یه نیم ساعتی لخت بغل هم دراز کشیدیم.مسعود گفت هالشو داری سکس کنیم سکس درستو حسابی گفتم من هال ندارم مسعود گفت من سر هالت میارم دوباره برام ساک رد تا کیرم راست شد تخمامو میخورد دوباره حشری شدم بعدش دمر خوابیدم روش اروم اروم کیرمو می مالیدم به سوراخش و سرو گردنشو میخوردم کیرم و چرب کردم سوراخ مسعودم چرب کردم سر کیرمو اروم میکردم تو اولش جیغ زد منم بیخیال شدم که دردش نگیره وقتی اروم تر شد بهش گفتم من می خوابم تو بشین رو کیرم و خودت اروم بکن تو کونت اونم خیلی اروم اروم کیرمو کرد تو کونش منم مطمئن بودم این جوری دردش نمیگیره وقتی کیرم کلا رفت تو همون جوری بدون اینکه کیرم از تو کونش در بیاد بلندش کردم و دمر خوابوندمش و شروع کردم به عقب و جلو کردن کیرمتو کون مسعود داشت میترکید اه و نالمون بلند شده بود بعد از چند دقیقه مسعود و به رو خوا بوندم پا هاشو باز کردم و از جلو کیرمو کردم تو سوراخش مسعود میگفت منو بکن بکن بکن بکن ئنم سینه هاشو و سروگردنشو میخوردم یکدفعه اه و ناله مسعود زیاد شد و ابش اومد منم از دیدن اب مسعود ابم اومد و همشو ریختم تو و 2 دقیقه ای کیم توش مونده بود وقتی در اوردم بیرون کنار هم 1 ساعتی خوابیدیم هردومون خسته شده بودیم . الان چند سالی هست باهم دوست هستیم ام کمتر همدیگرو میبینیم چون خونمونو عوض کردیم وراه مون دور شده. . . . . . از دوستان عزیزم کهاز خاطره من خوششون اومد و خواستن خاطرات دیکر منو بشنوند به منpm بدن ...... به این ...mano_daryab2002 ..... id
|
|
|
واییییییییییییییییییییییییی.مردم از شق درد.عالی بودداستانات delneshin . بازم بنویس ای ول به مدیر این انجمن با این تایپیکش. دست مریزاد
|
|
|
حشری شدم و دارم از شق درد میمیرم یک نیست بیاد 2طرفه حال کنیم [email protected]
|
|
|
|
|
سلام دوستان اول اينو بگم كه من فول تاپ هستم و علاقه زيادي به لوند و بي مو دارم
ميخوام دانستان سكسمو با توحيد از تهران براتون بگم اميدوارم خوشتون بياد
يه روز غروب داشتم ايميل هامو چك ميكردم كه ديدم يكي پيشنهاد سكس بهم داده رفتم اونو باز كردم ديدم يكي از تهران برام پيغام گذاشته و همراه با مشخصات و شماره تماسشو فرداش با شمارش تماس گرفتم و كمي كه با هم صحبت كرديم قرار فردا صبح رو گذاشتيم اخه من صبحها هميشه مكان دارم . شبش زياد بهم زنگ ميزد و ميگفت نميتونم تا صبح طاقت بيارم و همش فكر اينو ميكنم كه چه جوري باهات سكس كنم و از اين حرفا ما رو ميگي ديگه داشت شورتمون ميتركيد از بس ما رو با حرفاش هوائي كرده بود .بلاخره صبح رسيد و اون ساعت مقرر اومد سر قرار و با هم ديگه سلام و احوال پرسي كرديم و راه افتاديم به طرف مكان عقب تاكسي كه نشستيم دستمو انداختم دور گردنشو شروع كردم باهاش صحبت كردن واي كه چه بدن داغي داشت كيرم داشت تو شلوارم خفه ميشد بلاخره رسيدم تو خونه و بهش گفتم لباساشو در بياره تا راحت باشه و اون هم لباساشو دراوردو نشستيم رو كاناپه و شروع كرديم به سافت چه لبائي داشت چه خوشكل لب ميدادو لبامو ميخورد ديوونه ديوونه شدم اونم همينجور ديگه نتونست طاقت بياره و سريع رفت پائين تا اونو بخوره بهش گفتم عجله نكن عزيزم حالا زياد وقت داريم و دوباره شروع كردم به لباشو خوردن و لاله گوشش و زير گلوشو اون از اينكار خيلي خوشش ميومد و حسابي شهوتي شده بود . ديگه افتاده بود به التماس و ازم خواهش ميكرد كه بزارم بخوره ولي من بهش ميگفتم هنوز خيلي زوده اخه من اول سكس خيلي سافت رو دوست دارم جوري كه طرف مقابل رو حسابي ديوونه و شهوتي كنه . بهش پيشنهاد سافت تو حموم رو دادم و اونم قبول كرد و رفتيم لخت شديم و رفتيم حموم و اب داغ و باز كردم تا حموم حسابي گرم بشه تا سردمون نشه بعدش هم زير دوش حسابي لباي همديگرو خورديم و لاله گوش و زير گلو نوك سينه ها شو گاز گاز ميكردم اونم بلند بلند از روشهوت داد ميزد بعدش هم نوبت اون ميشد و نوك سينه هامو گاز گاز ميكرد. بعدش اومد پائين و يه دستي به كيرم زدو حسابي شهوتي شده بود و از كلفتي و گندگيش حسابي احساس رضايت ميكرد و اولش سرشو ليس ميزد بعش يواش يواش ميكرد تو دهنش ولي تا ته نميتونست بكنه تو دهنشه هي هق ميزد داشت خفه ميشد. واي كه چه دهن داغي داشت و چه ساكي ميزد بعدش هم من دراز كشيدم و پاهامو دادم بالا و اون هم ساك ميزد هم تخمامو مينداخت تو دهنش و ليس ميزدو بعضي وقتها غرغره ميكرد مثل اب نمك . ديگه داشتم ديوونه ميشدم بعدش بهم گفت ميخوام سوراختو هم ليس بزنم به من ميگفت خيلي بهت حال ميده منم اين اجازه رو بهش دادم واقعا كه لذت بخش بود و ادم رو ديوونه ميكرد. ديگه منم ديوونه شدم و نتوستم تحمل كنم برگردوندمش و با انگشت شروع كردم با سوراخش بازي بازي كردن و اون هم همش اه و ناله ميكرد و بهم ميگفت بيشتر فشار بدم جرش بدم پارش كنم حسابي كه كونش اماده شد كاندوم رو كشيدم رو كيرم كه بهم ميگفت با كاندوم نه ولي من به خاطر خيلي مسائل مخصوصا اصول بهداشتي هميشه از كاندوم استفاده ميكنم منم كاندوم رو كشيدم روش و اروم اروم فشار ميدادم بره توش كه از بس تنگ بود يا كير من خيلي كلفت و گنده شده بود نميرفت دوباره انگشتامو كردم تو سوراخشو بازي بازي دادم بعد كيرمو با فشار همشو كردم توش كه اون بدبخت يه داد محكم زدو ديگه صداش در نميومد و شروع كردم تلمبه زدن اونم ناله ميكرد و لذت ميبرد. منم هي كيرم و در مياوردم و هي ميكردم توش اخه اونائي كه ميدن خوب ميدونن كه اين كار بهشون خيلي لذت ميده مخصوصا اگه كير كفت و گنده اي بره تو سوراخشون حدود 10 دقيقه اي تلمبه زدم ديگه جا نداشت اخه اون خيلي تنگ و داغ بود منم ديگه بيشتر نتونستم از شرمندگيش در بيام و ابم ميخواست بياد كه كاندوم رو در اوردم و كيرم رو كردم تو دهنش و همرو خالي كردم تو دهنش و اون هم حسابي ميك ميزدو همه ابو تا قطره اخر خردش بعدش يه دوش گرفتيم و رفتيم بيرون و بعدش يكم بغل هم خوابيديمو اونو رسوندم مترو بعد خودم رفتم خونه و يه دوش گرفتم و يه چيز مقوي خوردمو خوابيدم خيلي خوش گذشت
|
|
|
motori خسته نباشی . زیبا وعامیانه نوشتی . مرحبا
|