[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / طعم عشق ( سورن )
. 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 25 . 26 . >>
نویسنده پیام
# : 6 Aug 2008 05:15


طعم عشق

قسمت اول



برای هر آدمی توی زندگی اتفاقات زیادی می افته که براش باور کردنی نیست این خاطره هم یکی از همون اتفاقاتی هست که برای من افتاد .
ساعت تقرییبا نزدیک هشت شب بود توی خیابون ولیعصر با موتورم
با دنده مرده و آروم داشتم توی ترافیک حرکت میکردم و دنبال یکی میگشتم سر به سرش بزارم تازه با رعنا رابطه برقرار کرده بودم و بهش گفته بودم که دوستش دارم اما هنوزم از شیطنت هام دست بر نداشته بودم .
از کنار یه پراید که سه تا دختر توش بودن رد شدم بعد چند لحظه سرعتم رو کم کردم وقتی بهم رسید کنارش حرکت کردم ماشین جلویی که زد روی ترمز کنار هم توقف کردیم .
یه نگاه به دختره کردم و چندتا گاز دادم که صدای غرش موتور خیابون رو برداشت .
دختره شیشه رو داد پایین و گفت : موتورت قشنگه .
قشنگ نبود که نمیخریدم .
- نه منظورم اینه که باحاله .
آهان میگم یه چیزی بگم ؟
- بگو
از پشت شیشه صورتت انقدر چاله چوله نداشت ها .
دختره یهو چشماش چهارتا شد و شیشه رو داد بالا .
خندیدم و دادم یک و از بین دوتا ماشین جلوییم رد شدم ماشین ها توقف کرده بودن و من با سرعت از بینشون رد میشدم بدبخت یه پسره داشت سیگار میکشید و دستش از ماشین بیرون بود وقتی توی آینه موتور رو دید طوری ترسید که سیگارش افتاد بغلش .
مثل همیشه نیشخند زدم و یه گاز خلاصی کنارش دادم و از بغلش رد شدم .
توی حال و هوای خودم بودم و مشغول فول کردن هیجان خونم که صدای سوت یکی از کنار خیابون توجهم رو جلب کرد سرعتم رو کم کردم و دورو برم رو نگاه کردم دیدم یکی داره از توی پیاده رو دست تکون میده .
سرعتم رو کمتر کردم و کنار خیابون وایسادم .
جلوتر که اومد شناختمش میلاد بود یکی از بچه ها که عشق موتور بود ولی هیچ استعدادی توی موتور سواری نداشت اما در عوض توی ماشین سواری هیچ چیزی کم نداشت .
میلاد دستش رو اورد جلو و گفت : سلام سورن خان .
سام علیک ( جوون بودیم کلمون باد داشت )
میلاد دستی روی موتور کشید و گفت : عشق .
با خنده گفتم : دستت و بکش ! مردتیکه تشنه .
میلاد : خندید و گفت : یارو فروشنده زنگ زد ؟
کی ؟
میلاد : یه یارو بود میخواست موتورش و بفروشه منم شماره تورو دادم .
آهان نه کسی زنگ نزده موتورش چی بود ؟
میلاد : نمیدونم تریل مریل بود فکر کنم .
تو نمیدونی من تریل کار نمیکنم حالا چه برسه به مریل .
میلاد : من نمیدونم گفت به پولش نیاز دارم منم شماره تورو دادم گفتم خوب میخره .راستی با سامان امشب میندازی ؟
آره چطور مگه ؟
میلاد : ساعت چند ؟ کجا ؟
دوازده در خونه سامان باش .
میلاد : حتما میام باختنش رو ببینم .
خندیدم و گفتم : باشه پس میبینمت فعلا .
میلاد : مواظب باش خداحافظ .
دادم یک و حرکت کردم یه نیم کلاج کردم شتاب موتور بیشتر شد و با سرعت از کنار ماشین ها رد شدم یه نیم ساعتی چرخیم و رفتم خونه .
رفتم توی اتاقم در رو بستم و یه سیگار روشن کردم روی تخت دراز کشیدم آرامش همیشگی قبل موتور سواری رو نداشتم اضطراب نمام وجودم رو فرا گرفته بود شاید چون دیگه واسه هیجان و تفریح موتور سواری نمیکردم واسه پولش بود چند وقتی بود رابطه ام با پدرم سرد شده بود اون هم برای اینکه من رو توی تنگنا قرار بده تا همراهشون به خارج از کشور برم حاضر نبود دیگه پولی بهم بده .
عاشق بودم عاشق رعنا تازه عاشق شده بودم میخواستم پول جمع کنم تا بتونم سرم رو بالا بگیرم و بگم من دستم توی جیب خودمه و نیازی به کسی ندارم واسه رعنا بود که مسابقه میدادم و به قول رعنا با جونم بازی میکردم اما ارزش رعنا واسه من خیلی بیشتر از جونم بود .
چشمام رو بستم و نمی خواستم اضطراب وجودم رو بگیره و امروز ببازم پول کمی نبود دو میلیون تومن شرط بسته بودم شاید پشیمون بودم از اینکه این شرط بندی رو قبول کردم .
هنوز برای خودم قابل درک نبود عاشق شدم و برای یک دختر دارم مسابقه میدم ته سیگارم رو از پنجره میندازم بیرون به لبه پنجره تکیه میدم دوباره فکر رو خیال ذره ذره وجودم رو احاطه میکنه حس میکنم خیلی عوض شدم
دلیلش برام غریبه تمام حس های وجودم برام غریبا توی دلم حس کسی رو دارم که خاک وطنش رو ترک کرده .
عاشقی برام نامفهومه نمیخوام وابسته به کسی باشم میخوام مثل همیشه بیخیال و بی تفاوت از کنار همه چیز رد بشم و خوش بگذرونم اما شب نشینی با دوستان و کارهایی که قبلا انجام میدادم برام خنده داره و از طرفی زندگی بدون رعنا برام خیلی بی معنی جلوه میکنه .
خودم هم نمیدونم کجام و چی میخوام .
تلفنم زنگ میخوره و من رو از این همه فکر رها میکنه .
شماره امیره .
بله
امیر : سلام رفیق چطوری ؟
خوبم .
امیر : کجایی ؟
خونه ام .
امیر : مطمئنی ؟
چرا ؟
امیر : ازت بعیده . امشب قرارت با سامان سر جاشه ؟
سر جاشه چطور ؟
امیر : در خونه سامان میبینمت . انقدر فکر و خیال نکن آخرش بهش میرسی خوشکله .
باشه میبینمت کاری نداری ؟
امیر : نه داداش مراقب باش تا شب خداحافظ .
گوشی رو قطع کردم و انداختمش روی تخت .
امشب راهی ندارم جز بردن .
شیر آب رو که باز کردم تمام تنم یخ زد حس میکنم آرامش وارد بدنم میشه توی حموم شماره رعنا رو میگیرم .
رعنا : جانم .
سلام عزیز دلم .
رعنا : سلام
توی صداش میشه ناراحتی رو فهمید .
چطوری خانومی ؟
رعنا : خوبم سورن ؟
جانم .
رعنا : امشب میری ؟
راهی ندارم خانومی باید برم .
رعنا : جان رعنا نرو .
عزیزم نمیشه تو که میدونی وضعیتم توی خونه چطوریه .
رعنا : سورن کار کن موتور سواری رو ول کن .
عزیزم من کاری غیر موتور سواری بلد نیستم .
رعنا : باشه اصلا هر کاری دوست داری بکن .
ناراحت نشو دیگه . باشه این آخرین باره .
رعنا : دفعه پیش که آخرین بار بود .
نه دیگه قول قول که بار آخر .
رعنا : اگه من رو دوست داری نرو .
عزیزم تو چرا شرایط من رو درک نمیکنی .
رعنا : چرا همه باید تورو درک کنن چرا تو نباید دیگران رو درک کنی .
من همیشه تو رو درک کردم اگه پول نداشته باشم چطوری با تو برم بیرون ؟ چطوری واست کادو بخرم ؟ چطوری خودم رو به همه ثابت کنم ؟
رعنا : من کی ازت کادو خواستم ؟ من کی گفتم بریم فلان رستوران غذا بخوریم ؟ من هیچی ازت نخواستم و نمیخوام سورن من فقط خودت رو میخوام .
عزیزم این دمه آخری فکرم رو خراب نکن بزار راحت برم .
رعنا : باشه راست میگی . کاری نداری ؟
مواظب خودت باش بابای .
رعنا : تو هم همینطور خداحافظ .
کمی به حرف های رعنا فکر میکنم اما برای اینکه راحت بشم از فکر
لباسام رو پوشیدم و رفتم پیش رفیقم نشستم روی زین انگار باهام حرف میزنه .
امروز رو سفیدمون کن .
- تو راننده ای من رو سفیدت کنم .
میخندم و بهش میگم بخاطر راعنا برو .
دستم رو روی باک میکشم استین تی شرتم به بالا کشیده میشه اس و آری( سورن و رعنا ) که خالکوبی کردم خودش رو نشون میده نیشخندی میزنم و میگم اگه امشب ببری یه سی ( سی بی آر ) روی این یکی دستم میزنم .
خانوم یاریان ( مستختممون ) : سورن جان با کی حرف میزدی ؟
یهو انگار بهم شوک وارد کردن از ترس به سمت عقب رفتم و یه نگاهی بهش کردم و بلند خندیدم .
خانوم یاریان : چیزی شده ؟
نه با تلفن صحبت میکردم .
خانوم یاریان : باشه . و رفت.
دوباره زدم زیر خنده و گفتم دیدی الان اینام فکر میکنن دیونه شدم همین و کم داریم .
از روی موتور پیاده میشم و شروع میکنم به تمیز کردنش از اینکار لذت میبرم .
توی کار غرق بودم که نگاهم به ساعت روی مچم افتاد یک ربع به دوازده .
لباسام رو سریع عوض میکنم کلاهم رو برمیدارم و موتور رو روشن میکنم به آرومی وارد کوچه میشم و راه میوفتم به سمت خونه سامان .
حس غربت باز وجودم رو فرا گرفته کلافه ام حرفهای رعنا رو مرور میکنم به دلم خیلی بد افتاده با خودم میگم برای آخرین بار هم صدای رعنا رو بشنوم شاید دیگه فرصتی نباشه انقدر با خودم کلنجار رفتم که زنگ نزنم یه موقع فکر میکنه حرفاش روم تاثیر گذاشته اما سرانجام مثل همیشه عشق سربلند بیرون اومد و کنار یه باجه تلفن وایسادم و شماره رعنا رو گرفتم .

ادامه دارد ...

# : 6 Aug 2008 05:38


hamekare


من قبلا هماهنگی کرده بودم

eternal_boy
فکر کنم همیشه اولین پست ماله من بود ... ولی خوب دیگه کاریش نمیشه کرد ... مدیره .. فکر کنم بچه مشهدم باشه

در هر صورت تبریکات ...

و خداوند زمين را آفريد و گفت : اي بنده .. برو حالشو ببر
# : 6 Aug 2008 05:51


Quoting: saedb
من قبلا هماهنگی کرده بودم

اینم به خاطره گل روی تو

مهدي السروش همه كاره ي سايلنس استورمه آيدي ثانيه طوفان ساكته نايلون كن !!!!!
# : 6 Aug 2008 05:52


به به مبارکه سورن خان
قبلا نیما جان معرفیت کرده بود و داستاناتو خونده بودم و گفتم اولین نفر باشم این تاپیک رو بهت تبریک بگم ( که شد دومین نفر )

مهدي السروش همه كاره ي سايلنس استورمه آيدي ثانيه طوفان ساكته نايلون كن !!!!!
# : 6 Aug 2008 05:53


Quoting: saedb
. فکر کنم بچه مشهدم باشه



مهدي السروش همه كاره ي سايلنس استورمه آيدي ثانيه طوفان ساكته نايلون كن !!!!!
# : 6 Aug 2008 06:00


saedb

سعد جان اول و دوم فرقی نداره رفیق ها کنار هم می ایستند نه پشت هم

Quoting: saedb
در هر صورت تبریکات


ممنون خوش اومدی تاپیک خودته .

Quoting: hamekare
به به مبارکه سورن خان


سلام ممنون .

Quoting: hamekare
قبلا نیما جان معرفیت کرده بود و داستاناتو خونده بودم و گفتم اولین نفر باشم این تاپیک رو بهت تبریک بگم ( که شد دومین نفر )


امیدوارم خوبی ها رو گفته باشه که مطمئنم غیر این نیست

Quoting: hamekare
گفتم اولین نفر باشم این تاپیک رو بهت تبریک بگم ( که شد دومین نفر )


سعیده دیگه باید هواش رو داشت چون خیلی گله .

hamekare

در هر صورت خوشحالم باهاتون آشنا میشم فقط من اسم شما رو نمیدونم

# : 6 Aug 2008 06:06


Quoting: eternal_boy

امیدوارم خوبی ها رو گفته باشه که مطمئنم غیر این نیست

از نیما غیر از این انتظار نمیره خوبیها رو گفته رفیق
Quoting: eternal_boy
سعیده دیگه باید هواش رو داشت چون خیلی گله .

صد در صد کاری هم نکردم چنذ تا کلیک بود که انجام شد
Quoting: eternal_boy
در هر صورت خوشحالم باهاتون آشنا میشم فقط من اسم شما رو نمیدونم


ای وای دو سال نیم فعالیت آویزونیم زیر سوال رفت
مهدی هستم مخلص دوستان هم هستم

مهدي السروش همه كاره ي سايلنس استورمه آيدي ثانيه طوفان ساكته نايلون كن !!!!!
# : 6 Aug 2008 06:54


Quoting: hamekare
از نیما غیر از این انتظار نمیره خوبیها رو گفته رفیق

نیما

Quoting: hamekare
ای وای دو سال نیم فعالیت آویزونیم زیر سوال رفت
مهدی هستم مخلص دوستان هم هستم


خوشبختم مهدی جان ببخشید من زیاد با مدیر ها آشنا نیستم و تنها مدیری که توی تاپیکم اومده فقط لی لی بوده اونم فقط یک پست داده .
از حاشیه دوریم دیگه

مهدی جان شرمنده یه زحمتی برات داشتم یه سورن کنار اسم تاپیک بزاری یعنی :
طعم عشق ( سورن )
ممنون میشم
امیدوارم سر زدن به ما یک بار نباشه و همیشه اینجا ببینمت

# : 6 Aug 2008 07:11


Quoting: eternal_boy
نیما


Quoting: eternal_boy
خوشبختم مهدی جان ببخشید من زیاد با مدیر ها آشنا نیستم و تنها مدیری که توی تاپیکم اومده فقط لی لی بوده اونم فقط یک پست داده .
از حاشیه دوریم دیگه

به هر حال ما ها دوستتون داریم و کم و بیش بهتون سر میزنیم ولی اگر بخوایم همه جا پست بزنیم دیگه واویلا میشه
Quoting: eternal_boy
مهدی جان شرمنده یه زحمتی برات داشتم یه سورن کنار اسم تاپیک بزاری یعنی :
طعم عشق ( سورن )
ممنون میشم

الان درستش میکنم
Quoting: eternal_boy
امیدوارم سر زدن به ما یک بار نباشه و همیشه اینجا ببینمت

منم امیدوارم بتونم بیشتر مزاحمت بشم

مهدي السروش همه كاره ي سايلنس استورمه آيدي ثانيه طوفان ساكته نايلون كن !!!!!
# : 6 Aug 2008 08:20


Quoting: eternal_boy
طعم عشق

قسمت اول

تبریک موفق باشی

زندگی رو باختی دل من ... مردمو شناختی دل من !! ~~~~~~ ( تو چه بی صدا شکستی دل من !!!!!)
. 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 25 . 26 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB